رهامرهام، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

ناتانائیل

مسافرت دبی

رهام عشقم دیگه داره یک سالت میشه ماه دیگه تولدته عزیزم چه زود گذشت آخی باورم نمیشه جلو چشمام هر روز بزرگتر میشی و کارای جدید تر میکنی الان دیگه خیلی شیطون شدی یه لحظه نمیشه ازت قافل شد از همه جا آویزون میشی تو همه کشو ها و کابینتا سرک میکشی قافل میشم ازت تمام لباسات و از تو کشوت میریزی بیرون دستات انگار آهن ربا داره از کناره هر چیز رد میشی تو هوا یه چیزی و ور میداری چه قدرم ماشالا زورت زیاده با یه دست همچین چیزای سنگین و بر میداری که همین طور میمونم اون دندون موشیات و که نگو چنان گازایی میگیری که اشک آدم در میاد تا حالا دو بار بی هوا من و گاز گرفتی یه بار بی هوا مامی گاز گرفتی که دستش قشنگ زخم شد یه با هم با برنامه قبلی بابا امیرو گاز گرفتی ...
19 دی 1391

ادامه عکس های آتلیه

عشق من امروز تاریخ آخرین پست وبلاگت وکه دیدم گفتم وای من چه مامان تنبلی هستم خیلی وقته وبلاگت رو آپ نکردم معضرت معذرت هم از تو عشق کوچولوی من هم از همه دوست جونای گلی که به وبلاگت سر میزنن همیشه البته منم کامل مقصر نبودم ها عکس های آتلیت خیلی دیر به دستم رسید بعدشم قربون حواس جمع مامانت هر روز یادش میرفت با خودش بیاره اداره اسکنشون کنه حالا دیگه پیش میاد عزیزم این مدت تغییرات زیادی کردی البته علاقه ای به چهار دست و پا رفتن نداری نشستنکی خودت و به همه جا میرسونی و من فعلا از یه سری فوزولیهات در امانم فنچول من از صحبت کردن هم که فعلا کلمه خاصی نمیگی اگه خیلی سر حال باشی قشنگ میگی ده ده ده به میزان کمتر شدن حوصله ات هم تبدیل میشه به وه وه و...
4 دی 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ناتانائیل می باشد